گاهنامه راوی- وقتی اوایل سال ۱۳۸۵ میتوانست که هنر، حرفه و خلاقیتش را در کوله پشتیاش بگذارد و از ایران برود تا در کمپانیهای بزرگ انیمیشنسازی فعالیت کند، در ایران ماند و فکرهایی بزرگتر در سر داشت. «امیرحسین صالحی» که چهره نام آشنایی برای فعالین حوزه انیمیشن است، این روزها در کنار تیم حرفهای و یکدست خود به تولید مشترک فیلمسازی انیمیشن با دیگر کشورها مشغول است. او معتقد است مشکل اصلی ناپایداری اکوسیستم انیمیشن، ایجاد چرخه مستمر، صادرات تولیدات انیمیشن و نبود زنجیره ارزش است. به بهانه اکران انیمیشن سینمایی «Manu» به تهیهکنندگی مشترک امیرحسین صالحی و نورالله ینیهان در سینمای ترکیه، به گفتوگو با او نشستیم.
شما از اولین افرادی هستید که در «مدرسه آنلاین 3D انیمیشن» شرکت کردید. از تجربه حضور در این مدرسه برایمان بگویید.
اوایل سال ۲۰۰۶ اولین «مدرسه آنلاین ANIMATION MENTOR» تاسیس شد و من جزو نفرات اولی بودم که در آن دوره شرکت کردم. آنهایی که این مدرسه را تاسیس کرده بودند، سه نفر از انیماتورهای پیکسار بودند که از بسیاری از انیماتورها و سوپروایزرهای آی ال ام و دریمورک و پیکسار در این دورهها استفاده میکردند. نام این دوره «تولید فیلم کوتاه انیمیشن» بود که در شش ترم از آموزش کاراکتر انیمیشن تا ساخت یک فیلم کوتاه، آموزش داده میشد. در آن زمان انیماتور 3D به این معنا وجود نداشت و چه در سطح دانشگاهی و چه در آکادمی، رشتهای با این مضمون تدریس نمیشد، به همین دلیل یکی از بزرگترین چالشهای کمپانیهای بزرگ، کمبود انیماتور حرفهای 3D بود. کمپانیها بعد از انتخاب انیماتور دوبعدی حرفهای باید دورههایی برای آشنایی آنها با فضای سه بعدی میگذاشتند و زمان نسبتا زیادی برای استفاده از آنها در تولید صرف میشد.
روند برگزاری کلاسها چگونه بود؟
مدرسه با توجه به متد و اساتید حرفهای که داشت، خیلی زود معروف شد. با اعتبار هنر آموزی در انیمیشن منتور و رزومه چندترم اول به خوبی میشد وارد بازار کار شد. از آنجایی که خیلی از استادهای ما در آن مدرسه از سوپروایزرها و انیماتورهای کمپانیهای مهم بودند و راه را برای همکاری با کمپانیهای بزرگ خیلی هموار میکردند. نکته خیلی مهم این مدرسه، ایجاد پایپلاین (pipeline) آموزش برای 3D انیمیشن بود که باعث یکدستشدن انیمیتها میشد. پیش از این چون انیماتورها خودشان آموزش انیمیت دیده بودند، از روش خودشان استفاده میکردند و یکدستی در انیمیتها وجود نداشت اما با وجود پایپلاین آموزش جدید، انیمیتهای یکدستتر میشد و این اتفاقی امیدوارکننده در صنعت انیمیشن بود.
چگونه با این مدرسه آشنا شدید؟
من از سال ۷۵ فعالیت در حوزه انیمیشن را آغاز کرده بودم و شرکت خودم را داشتم. در آن زمان تصمیم گرفته بودم که زبان انگلیسیام را قوی کنم و برای ادامه تحصیل و کار کردن در کمپانیهای انیمیشن به آمریکا مهاجرت کنم. در همان سالها خبر تاسیس چنین مدرسهای پخش شد و تعدادی از دوستانم به من پیشنهاد دادند که در این مدرسه شرکت کنم. یکی از مزیتهایی که این مدرسه داشت، لیستی بود که کمپانیهای مطرحی چون دیزنی، پیکسار، بلو اسکای و … نیاز نیروهای انسانی خود را در اعلام میکردند و هنرجویان مدرسه میتوانستند با آنها همکاری کنند. آن زمان هزینه کلاس که در مجموع ترمها نزدیک به ۱۸ تا ۲۰ هزار دلار میشد، مبلغ قابلتوجهی بود، اما من در کلاس ثبتنام کردم و تصمیم داشتم ترم شش را به آمریکا بروم و همان جا با کمک منتورهایم وارد کمپانیهای خارجی شوم.
چه شد که مهاجرت نکردید تا در کمپانیهای مطرح انیمیشنسازی، فعالیت کنید؟
راستش با همین هدف هم ثبتنام کرده بودم، اما وقتی در حال آموزش بودم، به فکرم رسید آنچه که آموختهام را به دیگران نیز آموزش دهم. در همان سالها شروع کردم به آموزشدادن و خیلی امیدوار شدم که میتوان تعداد انیماتورها را زیاد کرد و تیمی از آنها تشکیل داد. به همین دلیل ماندم و شروع کردم به آموزشدادن انیماتور و مشغول اجرای پروژه شدم.
از اولین پروژههایی که با کشورهای خارجی همکاری کردید، چه بود؟
پروژههایی که آن زمان به ما میدادند کارهای کوچکی بود. اعتماد کردن به یک تیم ایرانی خیلی از جانب کمپانیهای خارجی سخت بود، به همین دلیل اوایل کار نمیتوانستیم پروژههای بزرگی بگیریم. سال ۱۳۸۸ با شبکه دیزنی پروژهای را قرار بود انجام دهیم، ما یک نمونه تستی برای آنها کار کرده بودیم و آنها هم پذیرفته بودند، اما متاسفانه در سال ۸۸ وضعیت کشور از لحاظ سیاسی نابهسامان بود و پروژه هم تحت تاثیر آن شرایط با شرکت دیگری تولید شد.
چگونه توانستید اعتماد کمپانیها را جذب کنید؟
خیلی ریسک کردیم، خیلی تست زدیم و حتی رایگان کار کردیم. فرایند همکاری مشترک در پروژههای خارجی این گونه است که ابتدا کمپانی درخواست خودش را میفرستد و ما باید تست بزنیم و زمانبندی را چک کنیم. ما در آن زمان خیلی تست زدیم تا بتوانیم خودمان را به شرکتهای خارجی ثابت کنیم. زمانی که میخواستیم با شبکه دیزنی کار کنیم، قیمت انیمیشن در ایران گرانتر بود و خیلیها همکاری با صداوسیما را به کار بین المللی ترجیح میدادند. الان با توجه به قیمت دلار کاملا برعکس شده است.
تا کنون با چه کشورهایی همکاری مشترک داشتید؟ چقدر به فکر وسعتدادن چنین همکاریهایی هستید؟
من چندین سال با ترکیه، فرانسه و اروپای شرقی کار کردم. اما همیشه اتفاقاتی از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور میافتاد که نمیتوانستیم آن همکاری را وسعت دهیم یا استمرار ببخشیم. به نظر من مشکل اصلی، استمرار نداشتن این همکاریها است. وقتی استمرار داشته و برنامهریزی کنید. سال اول نیرو تربیت میکنی، سال دوم تجهیزاتت را به روز میکنی، سال سوم تولید رو بیشتر میکنی و از سال چهارم به سود میرسی. اما وقتی استمرار نداشته باشید، باعث میشود که با توجه عدم سیاستگذاری درست، نیروها ناامید شده و مهاجرت کنند. تعدادی از این نیروها به مالزی، ترکیه و کانادا مهاجرت کردند و از دستدادن نیروهای ماهر یکی از ضررهایی است که صنعت انیمیشن هر دوره میبیند.
تجربه کار کردن با کشورهای دیگر چگونه است و چقدر میتوان به این همکاریها امیدوار بود؟
خیلی به موقعیت نیروی کار و به روز بودن آنها نسبت به بازار بر میگردد. شاید فکر کنید اگر قرار به تعداد نیروهای کار است، چرا کشور چین بازار را نمیگیرد؟ هوش و خلاقیتی که در هنرمندان و انیماتور ایرانی وجود دارد، بینظیر است. به غیر از نیروی خلاق، پشتوانه فرهنگی غنی که در ایران نهفته است، باعث تولیدات منحصر به فردی میشود که مزیت خوبی در بازارهای خارجی است، اما متاسفانه از داشته هایمان استفاده نکردهایم.
به نظر شما روزی میرسد که بتوانیم به شکل فراگیر با تولیدات مشترک کمپانیهای خارجی، محصول تولید کرده و در بازار جهانی به فروش برسانیم؟
من به چنین روزی امیدوار هستم. ایران میتواند در صادرات انیمیشن بسیار تاثیرگذار عمل کند، اگر برنامه بلندمدت برای تولید و حفظ نیروی انسانی خبره داشته باشد. یکی از ویژگیهایی که باعث شد ما به فکر همکاری مشترک با «مجموعه ویکست» بیفتیم، بلندپروازانه فکرکردن این مجموعه در صادرات صنعت انیمیشن بود. البته به نظر من، باید دیگر شرکتها نیز در کنار ویکست قرار بگیرند تا بتوان اتفاقات بهتری را رقم زد.
مهمترین مشکلی که این روزها جامعه انیمیشن با آن دست و پنجه نرم میکنند، چیست؟
خلاهایی از جنس مدیریت، کنترل پروژه، ساختاربندی و مهاجرت نیروی کاربلد و برخورد اشتباه دستگاههای سیاستگذار دولتی از تشکلیل متعدد صندوقها گرفته تا وسوسه درآمدزایی زودهنگام آنها از تولیدات، مهمترین مشکلاتی است که این روزها داریم. در ساختار تیمهای انیمیشنی اصولی وجود ندارد و غالبا هنگام کارکردن، ساختارها بهم میریزد و کار، شکل و شمایل خود را از دست میدهد. اگر ساختاری اصولی درصنعت انیمیشن ایران وجود داشت، سرویسدهی ایران در بازار بینالملل را میتوانستیم توسعه دهیم. از دیگر چالشهای ایران در ۱۵ سال گذشته انیمیشن، نبود متولی در صنعت انیمیشن است. در این سالها، هر ارگان یا سازمانی قدمهای کوچکی در این راستا برداشته که تاثیر چندانی هم نداشته و به عنوان صنعت، به این حرفه نگاه نشده است. اگر در ایران تامین مالی صحیح و برنامهریزی چندساله وجود داشت، میتوانستیم محصول خود را در بازار جهانی برداشت کنیم و شاهد مهاجرت هزاران نفر متخصص حوزه انیمیشن نباشیم.
نهادهای دولتی مربوطه چه اقداماتی در این راستا انجام دادهاند؟
متاسفانه به دلیل عدم استمرار و تغییر ساختار مدیریتی، هیچگاه نگاه اکوسیستمی به صنعت انیمیشن نشده است. در ایران، نهادهای دولتی قصد کسب درآمد از انیمیشن را دارند، با اینکه دیگر کشورها اکوسیستم صنعت انیمیشن را کامل کرده و سینمای خود را در بخش انیمیشن احیا کرده و فرهنگسازی خود را از طریق انیمیشن انجام میدهند و محصولات بومی خود را به دیگر کشورها میفروشند. این اتفاق نه تنها در ایران رخ نداده است، بلکه یک سری اتفاقات و تصمیمات مقطعی، مانع رشد اکوسیستم انیمیشن میشود و اکثرا به دنبال بازدهگیری و کسب درآمد از انیمیشن هستند و نگاه بلند و اکوسیستمی در انیمیشن وجود ندارد.
اگر از انیمیشن تجاری که یکی از پولسازترین صنعتها است فاصله بگیریم، انیمیشن چقدر در فرهنگسازی تاثیرگذار است؟
اولین چیزی که بعد از بحث اقتصادی در هر کشوری دارای اهمیت است، بخش فرهنگسازی است. با سرمایهگذاری در صنعت انیمیشن، میتوان برای از بین نرفتن فرهنگ کشور خود سرمایهگذاری کرد تا به بلوغ رسیده، معضلات فرهنگی جامعه را کاهش داده و مسیر رشد را جهت بخشید. معضلات فرهنگی جامعه را نمیتوان یک شبه با تزریق بودجه برطرف کرد. امروزه نمیشود بچههای ۱۲ ساله را جمع کرد و گفت هرچه یاد گرفتهاید اشتباه است و چیزهای جدید را به آنها آموزش داد. باید از کودکی خوراک فرهنگی مورد نیاز را به آنها رساند. جوانان ما نباید در سن ۲۲ سالگی منتظر باشند که چه کاره میشوند. باید از کودکی برای آنها برنامهریزی شود و با ابزاری مثل انیمیشن استعدادیابی صورت بگیرد. به این مسائل در ایران هیچوقت فکر نشده و به انیمیشن به عنوان یک تفریح نگاه میشود. متاسفانه قانون مشخصی برای انیمیشن وضع نشده است که بتوان به صورت نظاممند برای این حوزه برنامهریزی کرد. امروزه نمیدانیم به کودکانمان چه چیزی نشان دهیم که فرهنگ ایرانی را نشان دهد، برای همین است که خانواده به انیمیشنهای خارجی روی آوردهاند. حرکت خانوادهها به سمت انیمیشنهای خارجی عادات جدید و تغییر فرهنگی را به وجود میآورد.
چه اتفاقی باید در این زمینه رخ دهد؟
دولت باید از جامعه انیمیشن در طراحی نقشه راه محصولات فرهنگی کمک گرفته و ضمیمه برنامه های رشد چند ساله نماید. اما اصلا به بعد فرهنگی انیمیشن اهمیت داده نمی شود. ساخت انیمیشن برای گروه سنی کودک و نوجوان، موضوع امنیت ملی به شمار میرود. تولید یک انیمیشن سینمایی در کمترین حالت یک سال ونیم زمان میبرد و اکرانش در سینماها و شکلگیری بازارش، یک پروسه سه ساله است، نمیتوان از انیمیشن توقع خروجی شش ماهه داشت.